بدبختانه یا خوشبختانه در حال حاضر در ایران، اینستاگرام بستر بسیار مهمی برای بسیاری از کسبوکارها شده است.
چرا میگم خوشبختانه؟
به این خاطر که اینستاگرام یک بستر آنلاینه و یک ابزار قدرتمند برای کسبوکارهاست تا بتونن محصولاتشون رو بدون واسطه و با کمترین هزینه و تخصص به مشتریان بالقوشون معرفی کنن. از طرفی اینستاگرام به خاطر ماهیتش قدرت زیادی برای بازارسازی داره.
بازارسازی یعنی چی؟ یعنی مثلا اگر شما یه رستوران داشته باشید و یه مدل غذای جدید به اسم «چاقالیقاتق» ابداع کنید، به طور طبیعی کسی دنبال پیدا کردن غذای شما نیست! چون کسی در مورد موجودیت این غذا و ویژگیهاش نمیدونه. ولی اگر شما یه صفحهی اینستاگرام باز کنید و با رعایت اصول اولیهی «اینستاگرام مارکتینگ» شروع به معرفی غذای جدیدتون کنید و همچنین نظرات و تجربیات مشتریاتون که این غذا رو خوردن با بقیه به اشتراک بذارید، برای کلی آدم «نیاز»ِ خوردن این غذای جدید رو ایجاد کردید. یعنی عملا بازار چاقالیقاتقفروشی رو راه انداختید که تا قبل این وجود خارجی نداشت.
چرا میگم بدبختانه؟
وقتی گفتم خوشبختانه، مزیتهای اینستاگرام (به عنوان نمایندهی دیجیتالمارکتینگ) رو نسبت به مارکتینگ سنتی بر شمردم.
الان هم که میگم بدبختانه، میخوام اینستاگرام رو با وبسایتها مقایسه کنم.
نمیخوام خیلی سرتون رو درد بیارم، چون خیلی بحث پیچیده و طولانیای میشه. ولی به طور خلاصه کسبوکارهای مبتنی بر اینستاگرام ضعفهای زیر رو نسبت به کسبوکارهای مبتنی بر وبسایتها دارن:
اگر بخوایم لیست بالا رو ادامه بدم حداقل میتونم ۵-۶ ضعف جدیِ دیگه رو اسم ببرم. ولی این حرفا به این معنی نیست که یک کسبوکار نباید از اینستاگرام استفاده کنه! به هیچوجه. اینستاگرام-مارکتینگ برای خیلی از کسبوکارها مهم و حتی حیاتیه.
حالا حرف ما چیه؟
حرف ما اینه که با وجود اینستاگرام یک بستر (بخونید پلتفرم) بسیار پر پتانسیل برای کسبوکارهاست؛ اگر کسبوکارها اصول بازاریابی و بازارسازی رو در اون رعایت کنن، نتیجه میگیرن. ولی اگر غیراصولی ازش استفاده کنن سه حالت به وجود میاد: